زن کارمند
من شاغل بودن رو سوای اینکه آدم به هر حال باید کار کنه، دوست دارم. نمی تونم خودم رو در قالب یک زنی ببینم که همیشه توی خونه س و توانایی برطرف کردن نیازهای خودش رو نداره یا بهتر بگم وابسته س به یک شخص یا اشخاص دیگه. کلا وابستگی ادم رو توی موضع ضعف میگذاره و انگار مجبوره که افرادی که تکیه گاهش شدن رو از خودش راضی نگه داره.
پس با نفس کار کردن نه تنها مشکلی ندارم بلکه برای یک زن بسیار هم واجب می دونم.
موضوعی که دلسردم کرده محیط کار به شدت غیر حرفه ای و سر و کله زدن با کلی آدم در طول روزه. من ادم منزوی و گوشه گیری هستم. بودن در هر جمعی آزارم میده. تنهایی اینقدر برام حاشیه امن میسازه که از محیط کارم فراری ام. کوچکترین رفتار بدی ببینم تا مدتها ذهنم درگیرش می مونه. تحمل سوال و جواب الکی بالادستی ها رو ندارم و در یک کلام دلم می خواد موقع کار کردن دور و برم خلوت باشه.
شاید بپرسید پس چرا شغلی رو انتخاب کردم که باید با افراد زیادی در ارتباط باشم! در جواب باید بگم که شوخی می کنید دیگه؟! فکر کزدین اینجا امریکاس که کشور فرصتها باشه و بشه به علایقت برسی؟! نه عزیزم! اینجا اگر یه حقوق نخور و بمیر هم داشته باشی باید دو دستی بهش بچسبی!
حالا چاره ای برای وضعیت موجود هست؟!! باید بگم اگر شانس بیارم، بله! چون یه پوزیشن کاری در محدوده همین شغلی که دارم هست تقریبا شبیه بایگانی کردن (خخخخخ)! فقط کار با کامپیوتر هست و خودم و خودم! از لحاظ ارتباط با بقیه هم فقط باید پاسخگوی رئیس باشم. در یک کلام می تونم بگم که عالیه! درخواست دادم و باید منتظر نتیجه بمونم. اگر بشه چند ماه دیگه از این شرایط خلاص میشم!
امید که بشه!