هایلایتهای سال ۱۴۰۲

از بهترین اتفاقات سال ۱۴۰۲ و کلا چند ساله اخیر این بود که رانندگی یاد گرفتم و شش ماه در پرترافیک ترین و خطرناک ترین اتوبان تهران رانندگی کردم. اینقدر این اتفاق برام مهمه که نمی تونم احساسم رو به خوبی بیان کنم.

یکی دیگه از اتفاقات بسیار عالی سال ۱۴۰۲ بهبود حال مادربزرگم بود که رسما از اون دنیا برگشت و امید رو دوباره به همه مون برگردوند . نمی تونم بگم که چقدر از بودنش پای سفره هفت سین امسال خوشحالم.

دیگه بقیه ش طبق معمول روزمرگی بود و چیز جالبی نداشت.

امیدوارم سال جدید رو با تلاش و امید بسازیم و روزهای خیلی خوبی برای خودمون رقم بزنیم.

سال نو مبارک.

دره تنهایی

خیلی تنهام!

با اینکه عاشق تنهایی هستم اما این، اون جنس تنهایی نیست که می خوام. مدام وسط یک جمع باشی که با دیده حقارت بهت نگاه کنن و در بهترین حالت نادیده بگیرنت. دلم تنهایی مطلق می خواد. خودم باشم و خودم و یه دنیای بزرگ و خالی از آدم. من دلم می خواد توی تنهایی فریز بشم و همونطور باقی بمونم.

توف به این شدایط که با کلی جون کندن پول خونه اجاره کردن هم ندارم.

چقدر نابود و وابسته هستم. چقدر تباهم!

گنجشک لالا، سنجاب لالا

خواهر زاده م شش و ماه نیمش هست و سه روزه که مهمونمونه. دختر خوشگل چشم عسلی که توی این سه روز عین کوالا بهم چسبیده بود.

خواهرم وقتی می خواد بخوابونتش "گنجشک لالا" براش پلی می کنه و دختر کوچولو مثل گل زود می خوابه.

عجیب نیست اگر بگم با این اهنگ بغضم گرفت؟! ما دهه شصتی ها لالاییها مونم غصه داره. قشنگ ادم یاد گیر و گرفتاریهاش میوفته. تازه وسط لالایی یه تَشَری هم به قورباغه زده میشه که: "قورباغه ساکت! خوابیده بیشه!"

انصافا دانلود کنید و گوش بدید اگر گریه تون نگرفت یعنی دهه شصتی نیستید و یا یه دهه شصتی واقعی نیستید.